تیز – زبل همدان استقلال استقلال منصوریان

تیز – زبل: همدان استقلال استقلال منصوریان علیرضا منصوریان اخبار ورزشی و نتیجه های مسابقات

خرید کتاب از گوگل

چاپ کتاب PDF

خرید کتاب از آمازون

خرید کتاب زبان اصلی

دانلود کتاب خارجی

دانلود کتاب لاتین

توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

گت بلاگز اخبار حوادث عکس + راز قتل عام خانوادگی در سینه تنها بازمانده

مرد میانسال به خاطر سوءظن همسر برادرش و دختر چهار ساله او را کشت. زنده ماندن دختر 10 ساله این خانواده راز این جنایت را فاش کرد.

عکس + راز قتل عام خانوادگی در سینه تنها بازمانده

راز قتل عام خانوادگی در سینه تنها بازمانده +عکس

عبارات مهم : ایران

مرد میانسال به خاطر سوءظن همسر برادرش و دختر چهار ساله او را کشت. زنده ماندن دختر 10 ساله این خانواده راز این جنایت را فاش کرد.

به گزارش جام جم، ساعت 21 و 13 دقیقه سه شنبه یکی از ماموران کلانتری 152 خانی آباد با بازپرس محسن مدیر روستا، کشیک قتل دادسرای جنایی پایتخت کشور عزیزمان ایران تماس گرفت و از کشف اجساد مادر و فرزندی خبر داد.

دختر ده ساله این خانواده هم مجروح شده است بود. در این مرحله بازپرس جنایی همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران،تیم بررسی صحنه جرم و کارشناسان پزشکی قانونی به طبقه سوم منزل ای در کوچه محتشم حوالی پاسگاه نعمت آباد پایتخت کشور عزیزمان ایران اعزام شدند. آنها با ورود به محل جنایت مشاهده کردند جسد غرق در خون زنی جوان کنار جسد دختر خردسالش افتاده است.

عکس + راز قتل عام خانوادگی در سینه تنها بازمانده

وسایل منزل به هم ریخته نبود و به نظر می رسید عامل جنایت با قربانیان آشنایی داشته و براحتی وارد منزل شده است هست. هیچ وسیله ای از آنجا دزدی نشده بود. بررسی های کارشناسان صحنه جرم پلیس آگاهی نشان می داد زن 29 ساله بر اثر اصابت ضربه های متعدد چاقو از پای درآمده و دختر چهار ساله اش که آیین نام داشت و کم توان ذهنی بود بر اثر ضربه ای که به گلویش اصابت کرده، فوت کرده است.

ماموران به تحقیقات از همسایه ها پرداختند که معلوم شد، دختر ده ساله این خانواده به نام آذین نیز با ضربه های چاقو زخمی و به بیمارستان انتقال یافته شده است هست. با هماهنگی قضایی اجساد مادرو کودک به پزشکی قانونی انتقال یافته شد.

مرد میانسال به خاطر سوءظن همسر برادرش و دختر چهار ساله او را کشت. زنده ماندن دختر 10 ساله این خانواده راز این جنایت را فاش کرد.

پدر خانواده به افسر تحقیق گفت: هشت سال قبل از یکی از شهرهای غربی کشور جهت کار و زندگی به پایتخت کشور عزیزمان ایران آمدیم. از یک سال پیش نیز به این منزل اجاره ای آمدیم و طبقات دوم و سوم در اختیار خودمان بود. من در حجره میوه و تره بار پایتخت کشور عزیزمان ایران کار می کنم و گاهی پیش می آمد که به خاطر شرایط کاری مان یکی دو شبی منزل نروم و خانواده ام تنها می شدند.

وی افزود: شب گذشته نیز به خاطر کارم در حجره ماندم. همسر و دو فرزندمان سه روزی می شد که از شهرستان بازگشته بودند. در محل کارم بودم که همسایه ها با من تماس گرفتند و از فوت همسر و یکی از دخترانم و زخمی شدن دختر دیگرم خبر دادند. با شنیدن این خبر شوکه شدم و بسرعت خود را به منزل مان رساندم. خواهر زنم، همسایه طبقه اول و چند همسایه دیگر را دیدم. آتش نشانی و پلیس هم آمده بودند. در آنجا متوجه شدم خواهرزنم از صبح هر چه با منزل مان تماس گرفته نتوانسته با خواهرش حرف بزند. دلواپس شده است و به اینجا آمده، ولی همسرم در را روی او باز نکرده بود. زنگ طبقه اول را زده که او نیز اعلام کرده، صدای آنها را از شب قبل نشنیده و حتی فرزند ها را ندیده که جهت بازی با دختران همسایه به خیابان بروند. آنها سپس با آتش نشانی تماس گرفته و درخواست کمک کرده بودند آتش نشانان هم بعد از ورود به منزل با جسد غرق در خون همسر و دخترم روبه رو شده است بودند.

تیم جنایی در ادامه به تحقیق از همسایه دست زدند تا شاید ردی از عامل جنایت پیدا کنند که یکی از همسایه اعلام کرد حدود 4 صبح صدای فریاد شنیده و بعد از آن مردی را دیده که کت بلند به تن داشته و به آرامی در منزل مقتولان را بسته و بسرعت از محل دور شده است هست. همین سرنخ کافی بود که ماموران اطمینان یایند او همان قاتل فراری هست. این در حالی بود که دختر ده ساله خانواده هم بعد از اصلاح نسبی حالش اعلام کرد، «عمو احمد ما را با شمشیر زد.»

عکس + راز قتل عام خانوادگی در سینه تنها بازمانده

با شناسایی هویت قاتل 57 ساله در محل قتل شناسایی و قبل از فرار دستگیر شد متهم میانسال بعد از چند ساعت سکوت، دیروز صبح به قتل دو عضو خانواده برادرش و زخمی کردن دختر ده ساله او اعتراف کرد و مدعی شد به خاطر سوءظن دست به این جنایت زده است.

متهم به قتل جهت ادامه تحقیقات به شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی پایتخت کشور عزیزمان ایران انتقال یافته شد و به قاضی پرونده گفت: تصور می کردم همسر برادرم با مردی ارتباط دارد. از برادرم خواستم واکنش‌ها او را درست کند که این کار را نکرد، آن روز هم به منزل ارزش رفتم و زمانی که برادرم در منزل نبود، به جان خانواده اش سوء قصد کرده و دو عضو خانواده او را کشتم و دختر ده ساله اش را نیز زخمی کردم.

مرد میانسال به خاطر سوءظن همسر برادرش و دختر چهار ساله او را کشت. زنده ماندن دختر 10 ساله این خانواده راز این جنایت را فاش کرد.

وی افزود: شاید اگر برادرم به حرف هایم گوش می داد و عنوان را جدی می گرفت و همسرش را طلاق می داد تا از زندگی اش بیرون برود، اکنون دست من به خون خانواده اش آغشته نمی شد. دلم به حال دختر چهار ساله کم توان ذهنی برادرم می سوزد که ناخواسته باعث فوت این کودک بی گناه شدم. من به آخر خط زندگی ام رسیدم. دیگر همه چیزم را از دست داده ام، مرا سریعتر مجازات کنید. قصاصم کنید تا سریعتر بمیرم، نمی خواهم زنده بمانم.

متهم به قتل با صدور قرار بازداشت موقت روانه اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت کشور عزیزمان ایران شد. تحقیقات از او در حالی ادامه دارد که قرار است متهم جهت مشخص شدن سلامت روانی به پزشکی قانونی معرفی شود. علاوه برآن مردی که متهم مدعی است با عروس خانواده در ارتباط بوده جهت رازگشایی از دیگر ابعاد پرونده تحت تعقیب پلیس قرار گرفت.

عکس + راز قتل عام خانوادگی در سینه تنها بازمانده

گزارش خبرنگار ما حاکی هست، آخرین بازمانده این جنایت هولناک عصر دیروز تحت عمل جراحی قرار گرفته هست. او همچنان با فوت دست و پنجه نرم می کند. قرار است عامل جنایت هم جهت بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی انتقال یافته شود.

کسی حرف هایم را باور نکرد

احمد متهم میانسال آرام و خونسرد روی صندلی برابر قاضی پرونده نشسته بود. هر از گاهی به یاد دختر چهار ساله کم توان ذهنی برادرش اشک می ریخت و فریاد می زد: فقط جهت فوت این دختر بی گناه ناراحتم.

چه کاره هستی؟

با وانتم در میوه تره بار بار میوه و سبزی جابه جا می کنم.

ساکن تهرانی؟

نه. در یکی از شهرهای غربی کشور زندگی می کنم. همسر و سه فرزندم در آنجا زندگی می کنند و سه فرزند دیگرم ساکن پایتخت کشور عزیزمان ایران هستند. دو هفته یک بار جهت سرکشی و دیدن خانواده ام به شهرمان می رفتم و می آمدم.

سابقه کیفری داری؟

نه. تا به حال پایم به کلانتری باز نشده است.

اعتیاد یا پرسشها معنوی نداری؟

نه. حالم خوب است و اعتیاد ندارم.

با برادرت اختلاف داشتی؟

نه. اختلافم با همسرش بود.

چرا؟

گمان می کردم عروسمان با مردی غریبه ارتباط داشت.

موضوع را به برادرت گفتی؟

بله او حرف هایم را قبول نمی کرد و مدام می گفت اشتباه می کنم. همسرش با آن مرد که دوست خانوادگی ارزش هست، ارتباطی ندارد و من دچار سوء ظن شده است ام.

چطور فهمیدی که عروس خانواده با این مرد در ارتباط است؟

زمانی که به منزل آنها رفتم، متوجه شدم خودروی دوست برادرم برابر منزل آنها پارک شده است که او به محض مطلع شدن از حضورم سراسیمه آنجا را ترک کرد. از اطرافیان و همسایه ها متوجه شدم او به این منزل در رفت و آمد هست. همین عنوان اگر در فامیل پخش می شد آبرویمان می رفت.

چرا تصمیم به قتل گرفتی؟

اول می خواستم جان برادرم، همسرش و آن مرد غریبه را بگیرم. بنابراین سراغ دو نفر از اقوامم رفتم، ماجرا را به آنها گفتم و خواستم با من همراه شوند تا آنها را به قتل برسانم که کمک نکردند و من تنها شدم. بعد تصمیم گرفتم حالا که نمی توانم هر سه نفر آنها را بکشم، فقط آن مرد غریبه را به قتل برسانم. دوشنبه شب متوجه شدم برادرم در حجره می ماند و به منزل نمی آید. همان موقع فرصتی به من دست داد تا نقشه قتل آن مرد را اجرا کنم. ساعت 23 دوشنبه به برابر منزل برادرم رفتم که متوجه شدم خودروی پژوی همان مرد غریبه در برابر منزل آنها پارک شده است هست. چاقویی تهیه کردم. نزدیک 4صبح سه شنبه با کلید یدک در منزل را باز کرده و وارد آپارتمان آنها شدم. دیدم از آن مرد خبری نیست. همین که داشتم منزل را جست وجو می کردم همسر برادرم بیدار شد.

بعد چه شد؟

از او خواستم از زندگی برادرم بیرون برود و طلاق بگیرد. بعد یک ضربه با چاقو به وی زدم. تهدیدش کردم که ساکت باشد، در غیر این صورت ضربه های بعدی را می زنم. دختر کوچک ترش که کم توان ذهنی بود، کنارش خوابیده بود و دختر ده ساله اش آن طرف تر بود. عروسمان با من درگیر شد تا با داد و فریاد کمک بخواهد که من ضربه های بعدی را با چاقو به او زدم. ابتدا دختر ده ساله اش بیدار شد و مرا دید.

او را هم با چاقو زدی؟

برادرزاده ده ساله ام به سمتم آمد تا مانع فرارم شود که او را با چاقو زدم. همسر برادرم با بدن زخمی در تلاش جهت نجات دخترانش بود که ضربه ای به سمتش پرت کردم و تیغه چاقو به گردن دختر چهار ساله اصابت کرد.

چطور دستگیری شدی؟

برای این که ردی از من نماند دستکش دستم کرده بودم. زمانی که در تماس برادرم به منزل او رفتم، دیدم ماموران و بازپرس دادسرا آمده هست. آنجا خیلی شلوغ بود که شروع کردم به گریه کردن. برادرم با من دعوا کرد. گمان نمی کردم آذین برادرزاده ام قبل از بیهوشی و انتقال به بیمارستان نام مرا به پلیس لو داده باشد.

می دانی چه حکمی در انتظارت است؟

حکم قصاص. از فوت نمی ترسم. سریعتر مرا قصاص کنید.

وحشت همسایه ها از جنایت

یک روز بعد از جنایت زنان همسایه در اطراف محل قتل ایستاده اند. باور این جنایت تلخ جهت آنها سخت هست. دختران خردسال آنها که با آذین و آیین همبازی بودند، به حال آن دو گریه می کنند و با تعجب و وحشت به منزل آنها نگاه می کنند.

یکی از زنان همسایه به جام جم گفت: نیمه شب صدایی از منزل همسایه شنیدم، شوهرم به خیابان رفت کسی را ندید و بازگشت. 4 صبح از پشت پنجره مردی را دیدم که کلاه داشت و کت بلندی پوشیده بود، از آن منزل بیرون آمد و فرار کرد. به ماجرا شک کرده و به پلیس زنگ زدیم. ماموران آمدند، ولی کسی در منزل را باز نکرد و رفتند. نزدیک ظهر دوباره به پلیس زنگ زدیم که آمدند، ولی این بار هم کسی در را باز نکرد تا این که ساعت 20، خاله آذین به محل زندگی آنها آمد و با کمک آتش نشانان در منزل را باز کرد، بعد هم راز این جنایت فاش شد.

واژه های کلیدی: ایران | جنایت | زندگی | خانواده | ماموران کلانتری | اخبار حوادث

عکس + راز قتل عام خانوادگی در سینه تنها بازمانده

عکس + راز قتل عام خانوادگی در سینه تنها بازمانده


دانلود


دانلود فایل ها

نویسنده : getblogs

کتاب زبان اصلی J.R.R

دانلود کتاب لاتین

خرید کتاب لاتین

خرید مانگا

خرید کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

دانلود رایگان کتاب از آمازون

دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز

کتاب روانشناسی به انگلیسی

کتاب زبان اصلی

کتاب خارجی

رفتن به نوار ابزار